شنبه , ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
امشب دوباره از ته دل تو را آرزو میکنم.... امشب دوباره به خدا می گویم که بغلت کند...ببوسدت و چراغ اتاقت را خاموش کند... امشب دوباره با خودم" شبت بخیر عزیزم " را تمرین می کنم.... خدا را چه دیدی...؟! شاید شبهای بلندهمین تابستانی که می آید پر ازشب بخیرهایی شدکه مخاطبش تو باشی...!...