پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دست هایت نوازشچشم هایت ارامشو اغوشت سراسر صفا و سازشتو یگانه بانوی دنیاییتو مادریدر سخاوت فراتر از دریاییتو نجیب و بی ریاییتووووای همیشه ساکن کلبه قلبمتا همیشهبا منیهمراه منیتو تنها عشق دنیایی❤️❤️❤️مادرم❤️❤️❤️روزت مبارک مادر بهتر از جانسایه مهرت مستدام...
نبودنتدرد داردو من در نبودتدردمندترین عاشق زمانه امکه پاییز را بی حضورت سوگوارمو به اندازه تمام عمرشیرینی طرح لبخندت را کم دارمآقای باباپانزده سال از پرواز تو می گذردو من هنوز شکسته بالآواره زمینی هستمکه از خاطره هایت سرشار استو کاشکی بدانیگرمای دستان پرمهرت رادر هیچ منظومه عاشقانه ایالا دستان گرم مادر بهتر از جانم نیافته امروحت شاد و قرین عشق و امرزش ابدی...
در آغوشت نفس هایمپراز موسیقی عشق اند......
دلم یک "تو" می خواهدیک دل سیر عشقو یک آغوش که زلزله اشمدام قلبم را بلرزاند و برعمق عاشقانه هایم بیفزاید!...
آمدی رویای من تعبیر شدعشق پیش روی من تصویر شد آمدی و زادگاه عشق منفصل "تابستان " و ماه تیر شد....
عطر کلام اهنگینتخورشید را تسخیر می کندومن به لطف صبح بخیر هایتفاتح قله ی نور میشومصبح من باتویک حکایت شنیدنیستحکایت دو فنجان چای که هیچ وقتگرم نوشیده نمی شود.....
برق نگاهت آتشی است که ...تاریکیشبهایم را میسوزاندو عشق را...به تمام دقایقم عرضه می دارد.️️️...
بی تو من، جمعه ی هر هفته کمی می میرم......
هیچ آرامے مرا آرامش آغوش نیستهیچ عشقے چون حضورت بر تنم تن پوش نیست......