شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
آی عاشق ها که در کافه نشسته شاد و خندانیدیک نفر سینگل دارد میسپارد جان ز تنهایی......
ولنتاینه، خوشند در این روز عاشق ها من اما سینگلم تنها تر ازتنها جوان و خوشگلم صد حیف نمی بینند مرا انگار آدم ها...
سلام بر وفاداران؛به آن ها که هنوز بر سفر کردهشان پابندند،به آن ها که سر در گریبان اند،به عاشق ها که نگاه میکنندحسرت میمکند و پوست لبشان راخوراک دندان هایشان میکنند وبغض به خورده گلو میدهند وهمیشه به جایی خیره میمانند ..سلام بر آوارگان؛به آن ها که جایی به جزکنار مطلوب را نمیپسندندهرروز میگردند که پیدایش کننداما ناکام میمانند ..سلام بر بیچارگان؛که چاره ای جز سوختن ندارندرهایی را نمیخواهند ،بند یار را به بی بند و بار...