پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دل ببر با خنده هایت ، گل بریز از دامنتزندگی گل می دهد ،در لحظه ی خندیدنت گیسوانت قطعه ای ازتک نوازی های بادحسّ و حالی تازه می گیرد دلم از خرمنتدکمه ی پیراهنت را باز کن تا بشکفندغنچه های سر فرو برده به صحرای تنتمست کن حالا دلم را شور بر پا کن ، که من سرخوش میخانه ی شیراز ِ در پیراهنتگرچه دنیا بر مدار بی وفایی های توست خسته ام از بی وفایی های اینک بامنت باید از تو دست بردارم ، دلت با دیگریستخانه ات آباد باد و سبز باش...