جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
دوباره ساز دلم را کوک کرده امشروع کردم به نواختن ...به دورسیدم و دوست داشتنت تپش قلبم را به شماره انداخت !به ررسیدم و رقص کنان گرد چشمانت چرخیدم؛مىشدم ومِى خوردمبه فارسیدم و فاصله ها را به یاد آوردمسل شدم و سلانه سلانه افتادن از چشمانت را دیدم؛سىدوباره سیماى زیبایت را به یادم آورد؛ تلو تلو کنان افتادم و صدا شدم و براى هزارمین بار عشقت را سر دادم ......