جمعه , ۱۱ آبان ۱۴۰۳
هر چه از من دور می گردی به من ، نزدیک ترتلخی دُشنام تو ، از شهد گل شیرین ترکُن مرا محروم از بوسیدنت ، ای مَه لَقاهر چه نازت بیش ، میل و اشتیاقم بیشترتا هر اندازه مرا ، ناکام ، از رویت کنیچون کَنِه در جستجویت ، می شوم من خیره تربی حیا را آبرو بردن نمی باشد ثمرسَر بِجُنبان و ببین مجنون خود را پرده درمن ز داغ شوخ چشمی های تو افسون شدم لعن و نفرین و طلسم دشمنان شد بی اثرخشم تو افزون کند زیبایی رخساره اتکُن دو چندان خشم...
مقاله معما : شگفتاآنان که از دروغ متنفّرند پس چراکلامی راست به زبان جاری نمی کنند؟آنان که اظهار سادگی می کنند چگونه باشخصیتی مرموز در خود می سازند؟آنانی که مدّعی رک گویی هستند آیا شهامت دارند یک جمله از حیاطخلوت ذهنشان در خصوص شما رادر جمع فریاد بزنند یا اینکه در پاسخ چیز دیگر می گویند ؟آنان که مدّعی زرنگی هستند چطور ؟اصلا اینگونه بپرسم چطور شد کهاحساس کردند باید زرنگ باشندچیز ببخشید یعنی فهمیدند که زرنگ هست...
می کشد فریادنگاه تودر قاب خالی دیوار...