پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
قند خونم افتاد، به کمی شربت دیدار تو محتاجم من .حجت اله حبیبی...
حرف که می زنی٬قند در دلم می سایند !آخرم می کُشد اینلب شیرین و قند خون !...