پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
بعضیا رو اگه با پودر ۲۴ آنزیم هم بشوری بازم لکه ننگشون از زندگیت و گذشتت پاک نمیشه...
برای تو می نویسم برای تویی که شب را برایم قبرِ تاریکی کرده ای که ناله هایم گوش گورستان را کر کرده است. برای تو می نویسم که خورشیدِ آسمانم را با رفتنت سیاه کردی،و بعد از تو با هر پاک کنی که کشیدم این لکه ی ننگ بدتر شد...برای تو می نویسم ای کابوس تمامِ سالم یادت هست؟ زمان رفتنت اشک هایم کاسه ی آبی شد برای بدرقه ی راهت و تو چه عاشقانه دست هایش را میفشردی تا مبادا سرمای زمستان لطافتشان را برهم بزند.. برای تو می نویسم برای تویی که ع...
یک نکته فقط داشت قضایای زلیخا…عاشق شدن ارزنده ترین لکه ی ننگ است...