سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
شب دردو شب دردو شب درد وای از این روز و شبای هرزه گررو تنم گردو غبار خستگیتو صدام صدای دل شکستگیمادرم مادر خوب دارم از سفر میاممن همون مسافرم که غریبه جاده هاممادرم چکار کنم اگه از سفر بیاماگه از سفر بیام تو نباشی سر راماگه از سفر بیام و تو نباشی سر رامآسمون رو سرم ابر گریون شدو رفتعشق و امید و غرور رفت و داغون شدو رفتمادرم چقدر عجیبه سر گذشت و سر گذشتبه من اسیر غربت ...