متن مسافر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مسافر
شاخ و برگ درختان را باد به هر سوی می برد،
تو چگونه، به تابلوی زندگی ات، می نگری؟
تویی که مسافر راه های دور و درازی،
روزی خواهد رسید که گردباد مرگ،
رگ و ریشه ات را خواهد کند،
و باد اجل بلند و به دره ای پرتت خواهد...
قصه روزگار ما شده یک دل غم
همراه شادی های زودگذر
دنیا مسافرهستیم بلاخره یک روزی رفتنی هستیم....
ماندن، توهمی ست بزرگ!
که کسی توانش را ندارد
همه ی ما مسافر هستیم،
چه بدانیم، چه ندانیم.
شعر: ریباز محمود
برگردان: زانا کوردستانی
اگر روزی نشانی مرا خواستی
از آسمان بپرس...
کدام مسافر است
که تمام جاده ها را سیاه پوش کرده؟!
در هیاهوی روزگار دنیای درونم را می بینم دنیایی که خالی از جنگ است اما چه کنم که دلم پیش فرودگاه هایی است که مسافرانش در انتظار رفتن .هر ثانیه که می گذرد دلم برای آدم هایی که نمیشناسم تنگ می شود گویا جهان را آواره کرده اند برایم گویا...
روزِگاری می رود عمرِ گِران آگاه باش
هین که می آید صدای کاروان آگاه باش
فرصت ما کمتر از آن که لبی را تر کنیم
پیش تر از آن که طی گردد زمان آگاه باش
گل به دامان گر بُوَد، آخر مسافر می شود
ای مسافر تا به کی چون...
مسافر شدم..
ولی مقصد ندارم..
فقط می روم...
شعرنو : فریاد سکوت
فریاد ها می بارند
انعکاس موج ها کوه را می شکافد
صخره ها در سکوت زمزمه می کنند
ابرها غریق دریای خیالند
مسافرم
مسافر ابدیت حال
قاصد اخبار وهم
و در این آینده نزدیک می بارم
فروغ اندوه ، مهمان خورشید است
انعکاس نور بی محتوا...
غصه نخور مسافر غصه اثر نداره
ز دل تو می دونم هیچ کس خبر نداره
غصه نخور مسافر رفتیم تو ماه اسفند
بهار تو بر می گردی چیزی نمونده بخند
بس که مهمان نواز بودیم
پشت غم هایمان هم آب ریختیم
و
آنها چه زود دلتنگ مان شدند
که هنوز نرفته، برگشتند.....
برگرفته از کتاب:یک شب از شانه های خدا هم طلبم را برداشتم
به قلم:مریم کنف چیان
تصدقت گردم ساداتم 💚...
چه عیدی چه فطری؟
به حضرات آقایان قم و نجف بگویند فطریه غالب آنکه قوتش رنج است و فراق چه مقدار است؟
استفتاء کنید خون دل خوردن از مبطلات روزه نیست؟
این فراق من و تو ای جان کفاره کدام گناه لایغفر است؟
هزار مقابل بذل...
در میان هیاهو برای هیچ
در گوشه زنگار گرفته ایستگاه این شهر دودآلود ایستاده ام،
سکوی زندگی،
ورودی تنهایی...
مسافری هستم که ادامه سفر نمی خواهد
آهای قطار سنگی؟
آهای...!؟
می خواهم دربست به آرامش کودکیم برگردم...
ارس آرامی
گم شده
سپید گم شده است و سیاه گم شده است
پیاده باز به دنبال شاه گم شده است
مسیرِ رفته، از آغاز رو به بن بست است
دروغ گفته اگر گفته راه گم شده است
مسافری که در آن ایست گاه منتظر است
مسافری که در این ایست گاه...