سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
بی تو، مثل خانه ی ارواح ، بی در و بی پیکر هستمسرنوشتِ بیابان خشکیده تا نهایت یکسر هستمبی تو... بتکده هایم را درهم شکسته با تبرش ابراهیمویرانه ، خسته ، ریخته ، پاشیده بتکده ی بی آذر هستمعرب گوشت های مرا خورده، موغول استخوان جناق ام راجز لاشه ی علیل ، چیزی نمانده از بدنم ، اگر هستمبی تو طی کردم همواره ، هر روزِ جنگهای گذشته را تا در نبرد من و تاریخ ، افتاده از کلاهِ نبرد سر هستم...