پاریس هم که باشم
بی تو،
اکبرآباد سفلی ست!
خاکی،
دور دست،
برهوت.
زانا کوردستانی...
من بی تو
در گمنامی می میرم
و با تو زنده می شوم
یا بیا یا می روم .....
حجت اله حبیبی...
باز شب بی تو شدم غرقه ی غم وای دلم
مانده ام کنج اتاقی که سکوت است سکوت
بادصبا...
بی تو ، یلداست شب خاطره ها
فالِ سر سبزی این دشت بیا . حجت اله حبیبی...
بی تو
تنهایی م قد می کشد
دست نمی رسد
به آرزوهام
کاش شعرهایت
نردبانم شوند
صیدنظرلطفے...