بی تو، مثل خانه ی ارواح ، بی در و بی پیکر هستم
سرنوشتِ بیابان خشکیده تا نهایت یکسر هستم
بی تو... بتکده هایم را درهم شکسته با تبرش ابراهیم
ویرانه ، خسته ، ریخته ، پاشیده بتکده ی بی آذر هستم
عرب گوشت های مرا خورده، موغول استخوان جناق ام را
جز لاشه ی علیل ، چیزی نمانده از بدنم ، اگر هستم
بی تو طی کردم همواره ، هر روزِ جنگهای گذشته را
تا در نبرد من و تاریخ ، افتاده از کلاهِ نبرد سر هستم
ZibaMatn.IR