متن محمد رضاکاتب
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات محمد رضاکاتب
اگر رفتار درویش با آن اسب مانند آدمی بود با آدمی دیگر و به این سبب اسب او بعد از مرگش باز به خانقاه برگشته و با دف دراویش می رقصد و آواز می خواند، این خودش همان معنای واقعی برگشت و تجسم حالات ماست. همه چیز جهان به ما...
یک آدم خیلی طول میکشد بمیرد چون هر تکه اش یک وقتی میمیرد و یک جایی . یکی از تکه های ممکنش در ۲۰ سالگی میمیرد و یکی از افکارش ۴۰ سال بعد سنگ پله ی خانه ای میشود. / محمدرضا کاتب/ رمان چشمهایم آبی بود/
عیب ندارد تو آسمان نه ابری باشد ، نه پرنده ای و نه هیچ چیز دیگری اما نباید خوشحالی کرد دیگر که این قدر دست خالی شدیم . / محمد رضا کاتب / رمان چشمهایم آبی بود /
همه چیز برای او دیگر بی مزه شده بود غم، شادی و درد همه یک مزه گرفته بودند .کامش از بین رفته بود. همه ی مزه ها یک مزه شده بودند و بعد همه ی صداها یک صدا شده بود. یک صدای یکنواخت و تکراری که از دهانهای جورواجور بیرون...