روی پیشانی ام سیاه شده دستمال ِ سپید ِ مرطوبم دارم از دست می روم اما نگرانم نباش ، من خوبم ! هیچ حسّی ندارم از بودن تیغ حس می کند جنونم را دارم از دست می دهم کم کم آخرین قطره های خونم را در صف ِ جبر ِ...