برگ زمین خویش باش ◇◇◇◇ گوهر دُردانه و نقش نگین خویش باش دست انگشترفروز آستین خویش باش عمر کوتاه بشر سرمایه ی فردای اوست میزبان لحظه های نازنین خویش باش پرتو آئینه از خوب و بد تصویر ماست همدم و همراه قاب راستین خویش باش از قناعت مور تسلیم سلیمان...
حلق سرود پاره، لبهای خنده در گور تنبور و نَی در آتش، چنگ و سَرَنده در گور این شهر بیتنفّس لَتخوردۀ چه قومی است؟ یک سو ستاره زخمی، یک سو پرنده در گور دیگر کجا توان بود؟ وقتی که میخرامد مار گزنده بر خاک، مور خورنده در گور گفتی که...