ز حال خویش دانم ناخوشی را ز احوالم بدیدم خستگی را ز قلبم بس شنیدم حال ناخوش شوم ناخوش از این احوال ناخوش نگار
ناخوش او خوش بود در جان من جان فدای یار دل رنجان من
یارانِ نو گرفتی و ما را گذاشتی ؛ ما بیتو ناخوشیم اگر تو خوشی ز ما
هوا ناخوش! صدای کلاغ...