سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
هوای شهر دلگیره؛ دلم بی تابه از یادت…کجای این جهانی تو؟دلِ دیوونه میخوادت......
هوای شهر بارانی ستو این قصه غم انگیز استکه دارد عاشقی تنها به زیر باران خاطراتش رادما دم اشک می ریزدو شاید زوج خوشبختیپر از رویابه فردا های رنگارنگ خشنودندولی افسوس از آن فردای بارانیکه از هم دور می افتندو باران باز می باردو باران باز می باردء...