پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مرا به فراخورِ دنیایت بپذیرپیش از آنکه تنِ رنجورِ خاکمرا در آغوشِ خود گیردو آفتاب بر من بگریدکه به وسعتِ دلتنگی ها،در خود نهان شود و خاموش،تا شب شود...از عشق تا ابدیت فاصله، یک دل است و یک اتفاقکه میافتد ناگاه میانِ زندگیِمانو این آغازِ جاودانگیِ من و توستمرا بخوانمرا بفهممرا ببینکه من کاشفِ اقلیم روحِ خسته و فرتوتِ تو اَم.......