متن ویرانی و آبادانی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ویرانی و آبادانی
سیاهی گفت: دنیا را ببین، ظلم و تباهی را
ببین بر این قلبها نمانده جز تعفن را
سفیدی خندهای زد، گفت: ای شبگرد بیتابم
سحر نزدیکتر گردد، اگر باشی تو همراهم
سیاهی گفت: اما درد، در جانم شرر دارد
که هرجا پا نهادم، یاس ره را سپر دارد
سفیدی گفت:...
عطیه چک نژادیان
متن تقدیر و نفرین
متن ظلمت و نور
متن عشق و خون
متن عطیه چک نژادیان
متن درد و رنج
متن ویرانی و آبادانی
در حال بارگذاری...