پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
سرزمینی دارمبه وسعت پهنای بازوانتو دریاچه ای مواج در ان نگاهت و جنگلی باران خورده در ان آشفتگی گیسوان افراشته ات من پسرکی بازیگوشکه دوست دارد به هنگام تماشای امواج نگاه دل ارامتو خسته از بازی در جنگل گیسوانِ نم خورده از باران شب هنگام در تمامیت ارضی سرزمینش بخواب رود...