شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
مستی چشمان تو بی اختیارم میکند آبرویم میرود بی اعتبارم میکند مثل آهویی که افتاده به دام بچه شیرطاقت از کف میدهم یک آن شکارم میکند اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی امضامن چشمان آهوها به دادم می رسی؟...
ضامن که رضا باشدمن آهوی دربندم...آقا بطلب حتماکم می کند از دردم...!...