پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دلم شکست و غزل شرحی از جدایی شدگرفت قلب زمین و زمان فدایی شددوباره بیرق ماتم دوباره بزم عزابه شوق دیدن گنبد دلم هوایی شد رسید دسته ی پروانه های خونین بالکنار ناله ی نی ها چه نینوایی شدفلک دوباره ازاین ماجرا به تنگ آمدقلم به حرمت نام تو کبریایی شدنوشته اند تمام مورخین از تو به احترام تو تاریخ کربلایی شددوباره در غم هفتاد و دو شقایق سرخزمان سوختن و مرثیه سرایی شدگمان مبر که اسیرند همرهان حسین.. که زینب...
═══••✿°•☔❄•°✿••══سلام!ای مادر ارباب ما...سلام!ای بود و نبود حسن...سلام!ای گوهر دریای نور...گفتم مادر ارباب و دلم کربلایی شد!سیدتی!یا فاطمة الزهرا!ای مادر عالم!دلم تنگه..تنگه حرم!دل تنگه شب جمعه های بین الحرمین شدم!همون شبایی که تو ام اونجایی...حضرت یاس،از دل من که خبر داری...میدونی که یک ساله حرم پسرت نرفتم!میدونی که عاشق اربابم!فدای صدای لرزونت!فدای دل شکستت!فدای تن خستت!تو که ریحانه خدایی❥تو که بود و ...