خشک آمد کشتگاه من در جوار کشت همسایه. گرچه می گویند: «می گریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران.» قاصد روزان ابری، داروک! کی می رسد باران؟ بر بساطی که بساطی نیست، در درون کومه ی تاریک من که ذرّه ای با آن نشاطی نیست و جدار دنده های...