سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
اگر کردی هوای کله پاچهگذر کن در سرای کله پاچهبیا گویم برایت رازهاییکه گردی آشنای کله پاچهبه دریای کلپچ و مرغ و ماهیفقط شو ناخدای کله پاچهبه میدان نبرد کله خواراننما جان را فدای کله پاچهاگر شاه جهان گردی ولیکنشوی گاهی گدای کله پاچهبه صبح جمعه با شوقی مضاعفبزن بیرون برای کله پاچهلذیذ و دلپذیر است و مقوّیدو چشم دل ربای کله پاچهزبانش را چه گویم از تلذذزبان بی صدای کله پاچهچه گویم از بناگوش لذیذشچه ...
یارو خسیسه، قصاب میاره یه گوسفند براش سر ببره،بهش میگه:میخوام برام تیکه تیکش کنى برا کِباب؛قورمه و دیزى، کله پاچه شم تِمیز کن بچها دوس دارن، روده و مَعدشم بذار کنار میخوام برا سیرابی ؛ پوستشو باخودت نبِریا میخوام سجاده درست کنم،پشکلاشم برا باغچه،آشغالاشم برا گربه،با استخوناشم سوپ میپزیم.قصاب یه نگاهى به خسیسه میندازه و میگه: بد نیست صداشم رو ضبط کنی واسه زنگ موبایلت!...
نود درصد ایرانیا وقتی یه قابلمه کله پاچه همراهشونه، با دقت بیشتری رانندگی میکنن تا وقتی یکی از عزیزاشون کنار دستشون نشسته...!...
در سحر گاه سپیده جمعه آذر سرد کله پاچه بعد ندبه باتو می چسبد عجیب...
خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودشبرادرم گفت: «بعد پارک بریم کله پاچه بزنیم؟» مرتضی گفت: «من که جا ندارم، صبح قبل از اینکه بیام در یخچال رو باز کردم دیدم گوشت کوبیده دیروز ظهر داره چشمک می زنه. پریدم نون سنگک تازه گرفتم، سبزی خوردن هم داشتیم. جاتون خالی یه غازی تپل زدم به بدن.»فرخ گفت: «هیچی هم اندازه گوشت کوبیده مونده حال نمیده.» برادرم گفت: «اختیار دارید، یه روز جمعه تابستون قبل از ناهار بگیری تو یه زیرزمین خنک بی مگس بخوابی، بعد سر...