لباس نو نخریدم به شوق آن روزی که رنگ پیرهنم را تو انتخاب کنی
چه سالها که دوفنجان چای منتظرند ! دوباره در دل این خانه قند آب کنی
بیدار مانده ام که تورا مثنوی کنم اسوده تر بخواب!عزیز دلی هنوز!