پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
بعد هجران تو از جان و جهان سیر شدم اول چلچلی ام بود زمین گیر شدم...
شده آن را که تو خواندی به جهان یار ترینبا رقیبان بنشیند ، تو زمین گیر شوی ؟؟...
کار سن نیست که اینگونه زمین گیر شدممن به اندازه ی غم های دلم پیر شدم...
چه بیهوده اختراع شد سَم، شکنجه، تیغ، چوبهی دار ... وقتی یک خاطره میتواند نفست را بند بیاورد، زمین گیرت کند، تو را به گریه بیندازد، خونت را به جوش آورد ......
تو نباشی من از آینده ی خود پیرترماز خر زخمیِ ابلیس زمین گیر ترم...