تو همان خرمایِ بر نَخیلی که عمری ست دستم از تو کوتاه مانده...!
آرزویم را بستم به ضریحِ موهایت...معجزه شد
دوپاره ترین سرزمین جهانم! صُلح اتفاقی ست که با آمدنت می اُفتد...