چهارشنبه , ۱۸ مهر ۱۴۰۳
دخترِ سوار بر عطرِ مریم! /گمشده ای منتظر است /خلافِ بادِ گیج بچرخ /بچرخ در صدای پژمرده ی زمان /بچرخ در چشمِ آسمانِ خون آلود /بچرخ در مغزِ تفنگ ها /بچرخ در لباسِ بیابان /بچرخ بچرخ بچرخو پیدا کن دستی راکه از قلبی بیرون زده...«آرمان پرناک»...
نه کویر باران دارد، نه خاورمیانه آرامش آریا ابراهیمی...
در گذر زمان، این قلعه رنجور و پیرشاهدِ قصه های تلخ و شیرینِ بشریتاز فراز برج و بارو، دیده نسل هاعشق و نفرت، جنگ و صلح، ظلم و عدالتدر گذر از دالان های تاریک و سردحس می شود زمزمه رازهای ناگفتهراوی این قصه ها، منِ سنگِ صبورگشته ام غبار گرفته، رنجور و فرسودهاما هنوز، در قلبم امیدی زنده استبه فردایی روشن، به صلحی جاودانه...
زمانه کمیاب زیستن استکمیاب عشقکمیاب صلح و آشتیو ما چه خوش خیالیم که در میان این قحط سالی میان زیستن هایی پر از نزیستنبا چشمانی از عطشِِ عشق لبریزبه دنبال صلح و آرامشامیدوارانه در تکاپوی دویدنیم... نیاید روزیکه این چشمه امید بخشکدو ما زندگی های نزیسته را قابی از جنس حسرت کنیمبزنیم بر دیوار دلو رها کنیم در آغوس فشردن عشق راصلح و آشتی را...خدا کندتا ما چشم ها را می بندیم امید جاری باشدکه خوب می دانیمزیستن پر...
ای خدای مهربان و بخشنده،در این شب سرد ابری بی باران در این روزگار فریبکار بی غیرت در این آشفته بازار بی عدالت در این دنیای نفرت آباد بی رحم ، به پیشگاهت آمده ام تا یاری ام کنی …ای خدای مهربان، نمی دانم،نمیفهمم ، درک نمیکنم چرا و به کدامین گناه مردم یکدیگر را میکشند … همجا جنگ و دشمنی فرمان میدهد و صلح و دوستی ، همچون گیاهی در حال انقراض ، کمیاب است…ای خدای مهربان، قلبم همچون گوشتی در آتش از درد می سوزدوقتی کودکانی را می بی...
در دهکده ی جهانی،آنگاه که بوی مدفوع سگ استبداد،با رایحه ی گل های آزادی، در هم می آمیزد،پروانه ای خفته بر ناف سیب،هر شب، خواب صلح انسان را می بیند...مهدی بابایی ( سوشیانت )...
امروزه جهان ، تفکر و سرمایه پنهان از نظر ها( زمان) را صرف جهش و گسترش محیط زندگی ، و کشف هر آنچه که وجود دارد و افرادی نمیخواهند آنرا در ذهن و مغز خود بگنجانند می کند. ارتباط با یکدیگر، با محیط و با موجودات آشنا و بررسی شده و حتی موجودات ناشناخته ، باعث پیشرفت احتمالی و احتمال بهتر شدن اوضاع را در ویژگی های خود ثبت کرده است . ناگفته نماند که گسترش و آگاهی بیشتر ، اگر باعث پیشرفت نشود ، قطعا ناهمواری ها و مشکلاتی را در جامعه گسترده شده نه در زمین...
«سلامٌ لأرضٍ خُلقت للسلامو ما رأت یوماً سلاما.»سلام بر زمینی که برای صلح آفریده شدو هیچ روزی رویِ صلح ندید....
حالا که پرچم ها سیاه هستند!و جنگ دارد شیوع پیدا می کند،بیا از عشق بگوییم!شاید آدمیزادتفنگش را زمین بگذاردو نگاهشدر رنگین کمان زندگیلبخندی را دنبال کند که می رسد به آزادی!به انسانیت! به دوستی! به ... به ...هرچند خوب بودن در حال انقراض استاما؛بیا از عشق بگوییم!◾سیامک عشقعلی...
در جهان، بدون رعایت عدالت هیچ صلحی پایدار نباشد. رحمان شاهسواری کینگ...
بگذار با همپابه پای صلح تن به تناز عشق لب به لب باشیمجای دوری نمی رودنزدیک تر بیاتا شکل بی پایان ترین پیچیدگی هاجایی برای هیچ فرداییدر بین ما و شب نمانده باشد...جلال پراذران...
هر آدمی در زندگی باید یک نفر را برای تقسیم شادی هایش داشته باشد؛ که هر وقت به جایی رسید، قله ای را فتح کرد، دستی را گرفت و قلبی را شاد کرد، او باشد تا برایش تعریف کند و این شادی را با او سهیم شود.هر آدمی باید یک الهام بخش صلح و آرامش در زندگی اش وجود داشته باشد؛ که در روزگار سختی و تنگدستی مرهم زخم هایش شود، که در پرتگاه های هولناک و گاه غم انگیز دستش را بگیرد ، که تنها او باشد که همه ی بدقلقی هایش را تاب بیاورد و از کنار او ماندن خسته نشود....
آنها که در دل خاکدرخت می کارندروزیبرای خود و خانواده شانمیوه برداشت می کنندآنها که در دل مردمانسخاوت و مهربانی می کارندروزیبرای دنیاصلح برداشت می کنند...
صُلح، خوابِ کودک است،صُلح، نانِ داغ است بر سفره ی جهان،صُلح، گشتن عاشقان در سایه سار درختان است،صُلح، زمانی است که توقف اتومبیلی در خیابان هراس برنمی انگیزد،صُلح، زمانی است که در گودالِ بمب ها درخت بکاریم، زندان ها را کتاب خانه کنیم،برادرم دستت را به من بده،صُلح همین است و نه چیز دیگر…...
مطلق اندیشی و پافشاری بر باورهای شخصی بدون در نظر گرفتن دیدگاه های دیگران، قطعا موجب خواهد شد تا آرامش زندگی از بین برود. شاید در ظاهر کار آسانی باشد که با باورهای مطلق خودتان عمل کنید، اما حتما بین شما و کسانی که با عقایدتان موافق نیستند تعارض ایجاد خواهد شد. در مقابل آمادگی برای درک دیگران حتی اگر سخت هم باشد، ارزش دارد. با این کار در آرامش زندگی خواهید کرد و با کسانی که در اطرافتان هستند سازگاری بیشتری خواهید داشت.از اخلاقی پیروی کنید که بر پا...
خودِ صلح باش!درباره اش سخن سرائی نکن....
آن ها که اهل صلحند بردند زندگی راوین ناکسان بمانند در جنگ زندگانی...
من در رویای خود دنیایی را می بینمکه در آن هیچ انسانی انسان دیگر را خوار نمی شمارد...زمین از عشق و دوستی سرشار است و صلح و آرامش، گذرگاه هایش را می آراید.....
صلح نه تنها بهتر، بلکه بسیار دشوارتر از جنگ است....
قلب ِ تو بُتخانه ای از جنس ِ خار و سنگ بودقلب ِ من اما برایت تا ابد، دلتنگ بودگرچه من با عشق، دل دادم به تو اما دریغدل به تو بستن برایم در نهایت ننگ بوددر خیالم با تو بودم، در خیالت با رقیباختلاف فکرمان افسوس، صد فرسنگ بودتو در احوال خودت شاد و بدون هیچ دردروزگار ِ من ولی چون بنگیان ِ مَنگ بودبا تو من یک جور بودم، قلب تو ناجور بودتو هزاران رنگ بودی، قلب من یکرنگ بودچشم ِ من دنبال صلح و عشق و آرامش ولیچشم ِ تو از با...
در آرزوی "صلح" و "سلامت" نشسته ایم در سال نو، نصیب جهان آرزوی ما...
پاداش صلح، صلح است....
دوپاره ترین سرزمین جهانم!صُلحاتفاقی ست که با آمدنت می اُفتد......
کسانی که عاشق صلح هستند باید یاد بگیرند که سازماندهی آنها به اندازه کسانی که جنگ را دوست دارند موثر باشد....
کاری که در واقع برای رسیدن به صلح با آدم ها لازم است این است که بگذاری در هر شرایطی بساطشان را پهن کنند و در میان لاف و گزاف های احمقانه شان غلت بزنند ! لویی فردینان سفر به انتهای شب...
بذرافشانانسپیده دمان به دشت می آیند وبر شیارهای خاکِ خیسبذر می فشانند وموجِ روشنِ نور می گسترندسحر به آوازشان گوش می سپرَد وآفتاب، ارغوانش را به دشت می ریزدآن ها بذرِ صلح می کارند وخوشه های عشق درو می کنند...
نیات خوب به تنهایی صلح را تضمین نمی کند....
ما جنگ می کنیم تا شاید بتوانیم در صلح زندگی کنیم....
در آغوشم که میگیریمعاهده هایِ صلحِ تاریخ را به چالش میکشی،عطرِ پیراهنت بهترین سفیرِ صلحِ جهان است......
به دست خود شده ام من اسیر و زندانیتتمام دار و ندارم فدا و ارزانیت.به پاگشای تو در شهر از همان دیشببه صف شدند همه تا شوند قربانیت.به رغم حالت آرام و سر به زیرت بازبه هم زده ست جهان را عبور طوفانیت.اگر به فکر جهانی و صلح و آرامشعوض کن حالت آن روسری_لبنانیت.تو شاعرانه ترین خلقت خدا هستیکه می چکد غزل از عشوه های پنهانیت...
- آلزایمر۲:آی ی ی ی،،،گمانم ناوی ام،سوخته میان پاره آهن های سانچی!یا که آن دخترِ نو بالغ --بخت برگشته،،،برای جوریِ اندک جهازش می کرد در پلاسکو، --خیاطی!شایدم،یکی از صد و چند تن --مسافرانِ اوکراین!افتاده به پای مرگاز تیر تک تیراندازهای داعش در اِدلب!من کی ام؟!آزاد؟یا که بسته بالی --یک پرنده!میان میله های س...
من نه تنها صلح طلب هستم، بلکه صلح طلبی جنگجو هستم. من آماده ام برای صلح مبارزه کنم....
احترام به حقوق دیگران روحیه صلح جویی را در جامعه ترویج می کندبا یک لبخند صلح را به دیگران هدیه کنیمروز جهانی صلح گرامی باد...
اینکه در این دنیای پر از جنگ و هیاهو یک روز را بدون دغدغه جنگ و آشوب بگذرانیم یک رویای دست نیافتنی نیست.. 21 سپتامبر روز جهانی صلح بر همه خجسته باد...
هدف از برگزاری «روز جهانی صلح» این است که جهانی عاری از خشونت و جنگ با همکاری دولت ها، سازمان ها و آحاد مردم در سراسر جهان، دست یافتنی باشد روز جهانی صلح گرامی باد...
در سرای زندگانی جنگ قدرت تا به کیاین همه تعجیل کردن بهر ذلت تا به کیبا محبت دشمنی نابود و خنثی می شودزندگانی بهر صلح است ، جنگ و نفرت تا به کی روز جهانی صلح گرامی باد...
تفنگت را زمین بگذار که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجارتفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهنمن اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن ندارمجز زبانِ دل دلی لبریزِ مهر تو روز جهانی صلح گرامی باد...
21 سپتامبر؛ روز جهانی صلح بر همه خجسته باد...
ظهور و بروز صلح جهانی، مبتنی بر حُسن نیت، مدارا و احترام به حقوق و منافع متقابل دولتها و ملت ها در چهارچوب منشور ملل متحد، قوانین و الزامات حقوقی و بین المللی و حقوق بشری و نیز اجماع نظر دولتها و کشورها در جهت نهادینه کردنِ صلح جهانی و پرهیز از انحصار طلبی ها و افراطی خواهی است....
21 سپتامبر؛ روز جهانی صلح گرامی باد...
صلح به معنای پایان دادن به مناقشه و قطع جنگ می باشد...
در روزِ امتحانِ گرامر برای دانشجویانِ آکسفورد که در آن دویست نفر تیزهوش شرکت داشتند، فقط یک سئوال مطرح شد،وآن سئوال این بود:لطفا" نظرخودرا درباره سه واژه *صلح ، آرامش ، خوشبختی*با یک عبارتِ کوتاه بیان کنید !برنده کسی انتخاب شد که نوشت: *زنم خواب است*حاضران در تالار هنگام اهدای جایزه به او لحظاتی ایستاده تشویقش می کردند و رئیس هیئت داوران با اشک در چشمانش فقط گفت : *نابغه*...
کاش آسمان تمام این نواحیرنگ چشمان تو بودکاش ابربا رقص بادشکل نگاه تو میگرفتکاش هر روز خورشیداز افق دیدگان توسر می زدکاش این کاش هایمحقیقت داشت تاخاور میانه املبریز نوررویای صلح نداشتعشق رازندگی می کرد...
صلح، نتیجۀ طبیعی داد و ستد است....
من زبان سکوت ها را میفهممآنها به من گفته اند،دنیا بیش از صلح و نان به قدر یک تاب خوردن زمین به دور خودش به سکوت نیاز دارد...و من رویا میسازم با آن بیست و چهار ساعت مقدس کههیچکس در جهان چیزى نمیگوید...رویامیسازم از آن دقایقى که مثل خلوت خدا بى صداست...من زبان سکوت ها را میفهممواژه به واژه شان را از روى خط میان لبهاى بسته ات آموخته ام......
اگر به دنبال صلح هستی، نمی توانی آن را با خشونت بدست آوری....
اگر می خواهید با دشمن خود صلح کنید، باید با دشمنتان کار کنید. در این صورت شریک دشمن خود خواهید شد....
شما نمی توانید صلح را از آزادی جدا کنید، چرا که هیچ کس نمی تواند در صلح باشد مگر اینکه آزادی داشته باشد....
من بر این باورم که برای تحقق صلحِ جهانی نخست باید به صلحِ درونی رسید ! کسانی که به طور طبیعی آرام و در صلح با خویش اند،قلبهایی گشوده تر به سوی دیگران دارند ......
بیشتر جنگ ها با دروغی شروع می شوند. جنگ های خوب، جنگ های بد، آنها همه با دروغی شروع می شوند، و صلحی که بعد از آن می آید، آن وعده های بخشش و همکاری و عدالت برای همگان... آنها هم دروغ هستند، دروغی در پوشش امید....