خزیده ای درون لاکت به غصه ها امان داده ای به دلشوره ها فرصت زندگی ات جولانگاه اشک شده است و یاس نشسته ای رشته های تلخ اندوه را می تابی و می بافی .... طنابش میکنی برای دار زدن آمالت نمی دانم این دیگر چه ویروسیست خیلی بدتر از...