ما فقط رهگذرانی هستیم بهم که می رسیم کلاه از سر بر می داریم و با لبخند می گوییم : چه روز دل انگیزی ، نیست آقا؟ و بعد با کوله ی درد بر دوش در افق گم می شویم !