ظهر برگ های زرد و آزرده را از آن پتوس زیبا جدا کردم و خودم را از آنچه دوست می داشتم بعدازظهر این گل زعفران بود که به تنهایی از شادی سرشارم می کرد و به این عصر دلتنگی رنگ می داد