شاعرنیستم و بلد نیستم شعر را فقط قلم در دست میگیرم و تا کاغذ میبیند ، دوان دوان می آید و مینشیند جلویم و رژه میروند در ذهنم، آنچه دیده ام، شنیده ام، لمس کرده ام، هر آنچه ازغم،شادی،عشق،آغوش،بی تفاوتی،خشم و داد و هوار بی عدالتی در کوچه های خانه...