کاغذی بودی و هرکس روی تو چیزی نوشت زندگی بی ترس دوزخ بعد می خواهی بهشت نیک و بد بودن به هرکس آنچه خواهد دشمنت تو زمین بودی که هرکس هر چه تخمی داده کشت این مرض درمان ندارد حیف شد آن دل که سوخت باش تا بوزینه گوید به...
مال خودت هر چه به من داده ای با همه احوال پریشانی ام قصه عشق تو به آخر رسید منتظر نقطه پایانی ام شعله عشق از تو زبانه کشید عشق تو آتش به جهانم کشید دفتر عشق تو پر از آتش است آمدی ای عشق تو بسوزانی ام ؟ دل...