ای رهگذر از شب ها ای خسته ترین رویا در باور این ظلمت پیدا شو و پیدا ما هر ذره ی تاریکی چون تجربهای شد نور هر ذره زبان شد تا پیدا شویم از دور ما ریشه زدیم اینجا در خاک همین رویا در باد شکوفا شد آواز از دل...
آمدیم از سفر دور و دراز رمضان پی نبردیم به زیبایی راز رمضان هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا هر چه دل بود شکستیم به ساز رمضان