گر با غم عشق سازگار آید دل بر مرکب آرزو سوار آید دل گر دل نبود کجا وطن سازد عشق؟ ور عشق نباشد به چه کار آید دل؟
خواهی که چو صبح صادق القول شوی خورشید صفت با همه کس یک رو باش
فارغ ز بهشت و دوزَخ ای دل خوش باش با درد و غَمش که یار دیرینهٔ ماست ...