شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
در صبحگاهی پاییزیمرد متکدی، جایش را به دانه های برف وا گذاشت.[فالیریا سیمونوفا - روسیه / ترجمه ی: زانا کوردستانی]...
آفتاب که بر سر آدم برفی تابید،چند قطره عرق در چشمانش افتاد.[مارینا هگین - روسیه / ترجمه ی: زانا کوردستانی]...
زن همسایه را عزت و احترام می گذارد و با زن خود همچون شب سیاه رفتار می کند.[ناتالیا هاراک - روسیه / ترجمه ی: زانا کوردستانی]...