متن ادبیات جهان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ادبیات جهان
بخوان ای پرنده ی کوچک
تو هم نظر بده،
در انتخاب نامی برای نوزاد ما!
[انیسه جیسیس - کرواسی / ترجمه ی: زانا کوردستانی]
کودکان کمک می کنند
برای هرس باغ های ملی،
نزدیک نیروگاه های اتمی.
[تروزە سیندیک - آلمان / ترجمه ی: زانا کوردستانی]
بهترین ظرف هایش را نگه می دارد
برای روزهای بهتر
مادر هشتاد ساله ام.
[تیریزا موریمینو - ژاپن / ترجمه ی: زانا کوردستانی]
در صبحگاهی پاییزی
مرد متکدی،
جایش را به دانه های برف وا گذاشت.
[فالیریا سیمونوفا - روسیه / ترجمه ی: زانا کوردستانی]
در آخرین روز تابستان هم
کرم شب تاب
نمی خواهد چراغش را ترک کند.
[لومیلا بالابانونا - بلغارستان / ترجمه ی: زانا کوردستانی]
زمستان
ردی آبی، به جای می گذارد
بر روی ساق پاها!
[جین ریشهولە - آمریکا / ترجمه ی: زانا کوردستانی]
آفتاب که بر سر آدم برفی تابید،
چند قطره عرق
در چشمانش افتاد.
[مارینا هگین - روسیه / ترجمه ی: زانا کوردستانی]
زن همسایه را عزت و احترام می گذارد
و با زن خود
همچون شب سیاه رفتار می کند.
[ناتالیا هاراک - روسیه / ترجمه ی: زانا کوردستانی]
آیا فکر می کنید، چون من فقیر، ناشناخته، ساده و کوچک هستم، بی روح و بی قلب هستم؟ شما اشتباه می کنید! - من همان قدر روح دارم که شما دارید، - و همان قدر قلب! و اگر خداوند به من زیبایی و ثروت زیادی بخشیده بود، همان طور که...