نشسته در نگاهم، از این چشمه آب می خورد!
من آن خاکم که روزی بستر رودی خروشان بود کنار چشمه بشکن بغض این ظرف سفالی را
بگذار تا بنوشمت ای چشمه شراب ... ️️️