متن شراب
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شراب
شرابِ خون خورَد دلم،
زِ جامِ سردِ بی کسی؛
بیا؛ بشو، تو همنفس،
برای من؛ برای دل!
گفتی شراب و شعر و شبنم دوست داری
امشب ولی باران نم نم دوست داری
گفتی غزل را عاشقانه،عاشقانه...
گفتی غزل های پرازغم دوست داری
بامن بگو زیبای خوب آسمانی
بااین همه آیا مراهم دوست داری؟
سررابه زیرانداختی چیزی نگفتی
نه نشنوم این را که مبهم دوست داری
شعرم...شرابم...شبنمم...هرچه بخواهی...
مشابه اند،
شراب و
رنگ چشم هایت.
هر دو مرا مست می کنند..
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
خوش باشد و گوارا..
ساقی ز چشم یاران پر کن شراب ما را
جامی به این قشنگی خوش باشد و گوارا
حُسنِ ختامِ شب
آنک شرابِ خون،
آنک طعامِ داغ ،
بر خوان لطف تو
با یک دوجین دهان،
حُسنِ طلوع صبح
خار و صلیب و میخ.
برای مسیح
لعنت به تو بر عشق تو با ذات خرابت
بر خاطره هر لحظه ای از یاد و خیالت
آن قدر که دلم سوخته دگر تاب ندارم
می سوزد و از سوزش آن خواب ندارم
لعنت به شب و خواب من و تخت خرابم
بر اسم تو هم اسم تو هر...
بانو برای امشبت مهمان نمیخواهی؟
یک شاعر تنهای بی سامان نمی خواهی؟
بانو در این دنیای لبریز از دروغ و لاف
یک عشق پاک و صاف و بی پایان نمیخواهی؟
بانو شراب سیب و گندم را نمی نوشی؟
حوّای من آدم که نه،انسان نمی خواهی؟
من حاضرم با جسم و...
در آغوشت چه آرامم!
چقدر عشق ست در کامم!
شرابِ بوسه ی احساس،
شده، پیوسته ی جامم!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب دل گویه های بانوی احساس.
در خلوت خیالم
تو را همچون گلی سرخ
در باغچه ی احساس قلبم
به تصویر می کشم
ببا که سفره ی دلم پهن است
برای نوشیدن عشق
تا در امتداد شب
از شراب لب هایت مست شوم
در آغوشت زندگی کنم
و میان گهواره ی دستانت
آرام بگیرم
مجید رفیع...
رنگ مشکی زودتر از شراب مست می کند
اگر
چشمان تو باشد...
در شراب و شعر و شب، غرقِ شکفتن می شوی!
عشق می افتد به سجده، تا تو یک «زن» می شود!
شاعر: سیامک عشقعلی
کوکبه ی آفتاب
خمار درد تو هستم شراب می خواهم
هوای مستی و حالی خراب می خواهم
شرنگ شعله عشقم علاج بدنامی است
زلال باده و قلبی کباب می خواهم
اگرچه سردم و خاموش مثل خاکستر
به جان خسته خود انقلاب می خواهم
قسم به غمزه بودای هر دو چشمانت...
مرا به بزم عاشقانه ات ببر
در این شبی که ماه
با نگاه هر ستاره
جرعه جرعه مست می شود...
پیاله ام شکسته است
تو از شراب چشم خود
دو جرعه قرض می دهی؟