به قدرِ زخمهای دل، جوانی را رها کردم ز تظاهر، خستهام، رو سوی جانان کردهام دگر این چهرهی خندان، نقابی بود بر جانم ز بس پنهان نمودم درد، خود را نیز گم کردم