در خاک قبر تنها من نشسته ام شعر خزان و باران را در خواب بسته ام در دیار خاموشی تنها من گوی شعر شده ام با لحنی بهانه می بافم اشعارم را با لحظه های خاکستری احساساتم را با روحی زخمی بر گور شعرم روضه می خوانم ای گورستان سکوت،...