پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
در نهایت من همانمهمان نخستین شاید برای تو اولین نبودم ،ولی تو برای من اتمام این قصه عریض و طویل بودی حال من ایستاده ام .در ابد...ابدی که سرانجام من است اینجا در این سرزمین دور و روشن در این پهنای دور از اجسامدور از تمام معنی ها من ایستاده ام با حجمی از اندوه که سینه ام را میشکافت اندوهی شیرین مرا از اغما بیدار کرد من در نهایت ایستاده ام در این دور... جانمفکرم تمام بودنمتویی؛تو ...❤️...