برایش مثلِ لباسی شُدهاَم، که خاطرههایِ زیادی از آن دارد؛ امّا دیگر اندازهاَش نیست. نه دلش میآید دورم بیاَندازد... نه میتواند بپوشدم ️️️
زیاد بودَن بِ زیادی بودَن تَبدیل میشِه اَندازِه بودَنِتونو بِدونین
وقتی کسی اندازت نیست دست به سایز خودت نزن
من به اندازه غم های دلم پیر شدم از تظاهر به جوان بودن خود سیر شدم
تو از اندازه بیرونی / که بی اندازه بی رحمی که بی اندازه می گریم / که بی اندازه دل سنگی تو از اندازه بیرونی / که حالم را نمی بینی تو از اندازه ی عشقم / کنون چیزی نمیفهمی
این که هر بار سرت با یکی گرم باشد دلیل بر ارزش ات نیست آنقدر بی ارزشی که خیلیها اندازه تو هستند