متن عشقم
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشقم
عاشقم،
با همه وجود عاشقم
شعرم، شراره ای است
که در خاطره ها پرتاب می شود
در هر بار خواندنش، عشقم بیشتر فرو می روید
هر بیت آن مانند یک ترانه زیبا، به دل می شیند
شعرم، شیرینی و تلخی را در آغوش می کشد
در دشت عشق، میان گلها...
چشمان سیاهت ، مرا می برد
غنچه لب هایت ، مرا می برد
وقتی که آه میکشد لبهای تو
پس لرزه ی آهت مرا می برد
تمام جاده ها از برف پر شد
تمام گوش ها از حرف پر شد
بیا عشقم به فریاد دلم رس
که صبرم سر رسید...
شده چون ماه شب روی تو عشقم
دو شمشیرست دو ابروی تو عشقم
قامت خورشید کنارت خمیده ست
بس که بلندست شب موی تو عشقم
گرچه صد بار مرا پس زده ای چشمانت
می کشد مرا باز سوی تو عشقم
چه شود ساخت از قلب مریض وقتی
گل ببندند به...
مرا عشقم صدا کن تا بریزم عشق سراپایت
مرا آن نیمه ی دیگر بدان آن عشق تنهایت
مست در کوچه یادت اکنون سخت ویرانم
نشستم زیر باران تا فرو ریزم به دریایت
تو را امشب تجسم کرده ام من
و با خویت تفاهم کرده ام من
دلم لرزیده و لغزیده از بغض
تو را امشب چرا گم کرده ام من
بیا امشب بگیرم دامنت را
تعارف کن دو لیموی تنت را
دلم پر میزند امشب ببارد
که باران تر کند پیراهنت را...
نیامد که نیامد...
بعد از تو برایم دگر خنده نیامد
اشک آمد و آهی و دمی زجه نیامد
ریختم به درونم نفس خاطره هایت
لبخند تو در عکس و منم خنده نیامد
ای ماه من و مهر تو و چشم سیاهت
ای دلبر آتش کش و دیوانه به راهت
من...
تحمل میکنم فراغت را
نبودنت را...
نداشتنت را...
به من گفتی چرا هرچقدر من ابراز میکنم علاقه ام را نسبت به تو
تو با تبسمی مرموز سکوت میکنی؟
و تو چه میدانستی پشت آن سکوتم و زیر لبخندمرموزم راز عشق و فریادهای من عاشقت هستم نهفته بود...
تمام هستی من......
عشقم فراموشم نکن هرگز
با یاد چشمان تو میخوابم
بااینکه رفتی در خیالاتم
هرلحظه ام را بی تو بی تابم
چون عقربی درحلقه ی اتش
میچرخم و راه فراری نیست
برروی این اتش بریز ابی
ازدلهره دیگر قراری نیست
درشعرهای خانمان سوزت
چشمان سبزمن، بگو،جاریست؟
حتی اگر دردفترشعرت
تک واژه...
شده چون ماه شبم روی تو عشقم
دو شمشیر ست دو ابروی تو عشقم
شب یلدا پیش تو طلوع خورشید
بس بلند است شب موی تو عشقم
گرچه صد بار مرا پس زده ای، چشمانت
می کشد باز مرا سوی تو عشقم
دوش پروانه نشست و سپس از دنیا رفت...
در دفتر عشق تو نوشتم
مژگان سیاهت شده عشقم
جانم به لبم رسیده هر روز
رویای خیال سرنوشتم
با من تو بمان قشنگترینم
دنیا رو بکام تو نوشتم
*تقدیم به آسیه همسر عزیزم*
امشب بیا و خستگی هایم جواب کن
یک یک نوشته های دلم را حساب کن
بی مهری ات مشابه کابوس بود گذشت
شکر خدا که آمدی ترک عتاب کن
از دودمان لطف نگاهت کمی به من
یا که به ناز و حلقه ی مویت عذاب کن
با تاب موی تو...
عشقم نوشته بودم یک قصه ی خیالی
در امتداد چشمم در سیر این حوالی
تاسور و ساتِ نازت فریاد سینه ام شد
گردیده حول و حوشم پاییز خشکسالی
دیگر نمانده در دل حسی برای ماندن
از هر چه آرزو بود این سینه گشته خالی
از رعشه ی لبانم هنگام بوسه...
چو مهرت همچو گل ! بر قلبم اهدا میشود
با محبت ، کاخ عشقم پر ز رؤیا میشود
عشقم ! تو در این کاخ پادشاهی میکنی
اوج پروازش ببین ! تا عرش اعلا میشود
چشم حسودان در پی ، تفسیر عشقت کور شد
نازنین ! در دیار عاشقان عشق تو...
چو مهر تو گلم ! بر قلبم اهدا میشود
از محبت ، کاخ عشقم پر ز رؤیا میشود
تو دراین کاخ مقدس پادشاهی میکنی
اوج قدرت را ببین ! تاعرش اعلا میشود
چشم هر انجمن از ، تفسیر عشقت کور شد
نازنینا ! در دیار عاشقان ، عشق تو معنا...