پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
این زندگیمونه یه سفره ی خالی کف خونه این زندگیمونه با ما کسی جز ما نمیمونههر روزمون اینه آیینمون حتی مارو نمیبینه هر روزمون اینه تشویش و بغض و حسرت و کینهروزا هلاک نون شب نون زدن تو خون بیرون و تو زندون این زندگیمونهچاقوی تو مشتم جا مونده تو پشتم من بچمو کشتم هرشب تو این خونهتو حس زخمای مارو نمیفهمی تقدیر اگه اینه دنیا چه بی رحمی دنیا چه بی رحمیبا این همه بغضو تو این همه سختی هر جا بگی گشتم دنبال خوشبختی دنبال خوشبختیدور گلوی ما از بس...