دیگر مگر در کوچه های قهر و آشتی قدیمی ناچارا با تو رخ به رخ شوم وگرنه با این بزرگراهی که خودت مهندسی کردی حتی در دید دوربین های نصب شده هم قرار نمیگیرم که مرا ببینی
این بزرگراه تا انتهای جهان دوربرگردان ندارد و تمام خروجی هایش به دوراهی چشم های تو می رسد که بمانم و دوستت بدارم یا برگردم و دوستت بدارم...