خوشا آنان که بر این عرصه خاک چو خورشیدی درخشیدند و رفتند خوشا آنان که از پیمانه دوست شراب عشق نوشیدند و رفتند
گفتم که چرا رفتی و تدبیر نه این بود گفتا چه توان گفت که تقدیر همین بود گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود گفتا که نگو، مصلحت حق چنین بود