شور شب در شیشهی شبنم شکفت از شوق ناب سایهسان سرگشتهی سرما شدم با سوز خواب با بنفشه بغض بستم، با بهار آتش شدم بوسه برد از بازوانم باد با بانگ شراب چشم چرخان، چشمهچشمه، چهرهام را چاک زد چون چراغی در شب چله، چه بیتاب و شتاب دل درون...