شور شب در شیشه ی شبنم...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار مهدی غلامعلی شاهی
- شور شب در شیشه ی شبنم...
شور شب در شیشهی شبنم شکفت از شوق ناب
سایهسان سرگشتهی سرما شدم با سوز خواب
با بنفشه بغض بستم، با بهار آتش شدم
بوسه برد از بازوانم باد با بانگ شراب
چشم چرخان، چشمهچشمه، چهرهام را چاک زد
چون چراغی در شب چله، چه بیتاب و شتاب
دل درون دامنم دزدید دیو دیدهام
در دلم داغی دمادم میدود در التهاب
رودها را رنگ رؤیا ریختم در خواب شب
رفت روحم زیر رگبار رهایی، بیجواب
زلف زنجیری، زبانم را ز خویش انداخت دور
زخم زد زمزمهی زاهد، به زنجیر عذاب
لالهلب لبخند لبریز از لبیک لَعن
لاجرم لغزندهتر گشتم ز لبهای سراب
موج میمردم میان مرگ، مرمرگونه سرد
ماه میزد مویهاش، مرثیهی مست و مذاب
قصهام کابوس کابوس است، کور و کند و کر
کاش میشد وا کنم یک کوچه در کوه کتاب
راز را رفتم رسانم، ریختم در ریشهات
ریشهی روحم، رها از رنگ، بیرمز و رکاب
تفسیر با هوش مصنوعی
این شعر، بیانگر شور و شیدایی درونی شاعر و تضاد میان عشق و رنج است. او در جستجوی رهایی از قید و بندهای اجتماعی و معنوی است و با طبیعت و احساسات خود پیوند عمیقی دارد. عشق، درد، و سرگردانی، عناصر اصلی این شعرند که با استفاده از تصاویر و نمادهای قوی به تصویر کشیده شدهاند. شاعر در نهایت، به دنبال رهایی از این کابوس درونی و بیان راز نهفته در وجود خود است.